رمان کافه https://romancafe.ir/wp-content/uploads/2011/05/icon1.png

دانلود رمان

دانلود رمان رئیس کارمند مغرور

در این مطلب از سایت رمان کافه  ، رمان رئیس کارمند مغرور را آماده کردیم.برای دانلود رمان رئیس کارمند مغرور ر ادامه مطلب با ما همراه باشید.

دانلود رمان رئیس کارمند مغرور

دانلود رمان رئیس کارمند مغرور

پارت اول رمان رئیس کارمند مغرور :

_امروز قراره رئیس جدید شرکت بیاد وای نمیدونی چقدر خوشتیپ شیرین شبیه این بازیگرای خارجیه
با لبخند به حرف های طناز داشتم گوش میدادم که با اشتیاق و لب و لوچه ی آویزون داشت از رئیس جدید شرکت حرف میزد که شرکت رو خریده بود
و قرار بود به جای رئیس جدید شرکت بیاد تا حالا ندیده بودمش اما تعریفش رو زیاد شنیده بودم اهورا مشایخ کارخونه دار اصیل و معروف که یکی از سر شناس ترین و پولدار ترین آدم های مشهد بود

_وای رئیس داره میاد!
با شنیدن صدای طناز از افکارم خارج شدم از پشت میز منشی بلند شدم و ایستادم طولی نکشید که قامت رئیس تو قامت در نمایان شد با دیدن شخص روبروم برای یه لحظه حس کردم رنگ از صورتم پرید اون اینجا چیکار میکرد قیم اجباری من!

رمان های پیشنهادی :

دانلود رمان ترنس مرموز

دانلود رمان من خواهرت نیستم

دانلود رمان سزار رویا رستمی

همه شروع کردند به خوش آمدگویی اما من زبونم بند اومده بود و فقط بهت زده داشتم بهش نگاه میکردم مگه اون اسمش اهورا بود پس چرا من هیچ چیزی درموردش نمیدونستم چرا نمیدونستم اون اهورایی که همه از اصیل بودنش حرف میزدند اینه کسی که طبق وصعیت نامه پدر بزرگش قیم من میشد یه دختر پرورشگاهی بودم من.

سرش رو بلند کرد که نگاهش به من افتاد لحظه ای مکث کرد و با چشمهای نافذش بهم خیره شد
اما خیلی زود نگاهش رو از من گرفت همون نگاهش باعث شده بود ضربان قلبم با شدت شروع کنه به زدن ، با سلقمه ای که طناز بهم زد به خودم اومدم

رمان رئیس کارمند مغرور بصورت آنلاین می باشد.

برای خواندن رمان رئیس کارمند مغرور در کانال زیر عضو شوید.

https://t.me/joinchat/AAAAAESa-dTs4NBllkcRVg

 

4.3/5 - (72 امتیاز)

برچسب ها:+++++++++++++

بازخورد و سوالات(3 دیدگاه)

  1. نگین گفت:

    خیلی رمانتون قشنگه و دنبالش میکنم ولی انقد پارت هارو دیر میذارید حتی یادم میره که چی شد لطفا بیشتر پارت بذارید ممنون از زحمات شما

  2. ... گفت:

    می چه طوری میتونم بخونم اخه کانال تلگرامتون نمیاد؟؟؟؟؟؟

  3. هانیه گفت:

    این رمان خیلی داره طولانی و بیمزه میشه.خیلی وقته تبدیل شده به ی رمان بیمحتوا و خیلی خیلی سطح پایین.زایمان کردنو از کوه بالا رفتنو تولد گرفتنو شیاف واسه نوزاد گذاشتن تنها اتفاقایی هست که از اول سال تا الان تو این رمان افتاده.واسه نویسنده بیسوادش متاسفم… واقعا حیف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *