رمان کافه https://romancafe.ir/wp-content/uploads/2011/05/icon1.png

دانلود رمان

در این پست از سایت کافه رمان، رمان دارمت و ندارمت انگار را آماده کردیم. برای دانلود رمان  دارمت و ندارمت انگار در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

 

دانلود رمان دارمت و ندارمت انگار

دانلود رمان دارمت و ندارمت انگار

 

نام رمان: دارمت و ندارمت انگار

نویسنده: فاطمه کاظمی

ژانر: عاشقانه، طنز

صفحات: 298

 

خلاصه:

ترانه دختر قصمون دوسال ک عاشق هم کلاسیش به اسم ارشه اما نمیتونه به این عشق اعتراف کنه ….تو همون اوضاع ارش هم به یکی دیگ از هم کلاسی هاش چشم داشته اما حسش مثل یه نسیم زود گذره ک اتفاقا از این بابت هم کلی ضربه میخوره…. حالا چجوری میشه ک ترانه به ارش میرسه… تازه توی داستان کلی ماجرا هس … سیاست زنانه وروان شناختی وشوهرداری …. ببینیم ترانه چطور با کاراش وحرفاش پسر مردمو از راه بدر میکنه…

 

قسمتی از متن:

سرکلاس نشستھ بودیم وھمھ بچھ ھا درحال جزو نوشتن بودن استاد کیان ھم داش یھ

سره درس,میداد منم جونم براتون بگ داشتم بادقت ھم گوش میدادم ھم می نوشتم

وسعی میکردم خوش خط,باشھ تابتونم اخر ترم واینا بخونم وشاید خخخ خدارو چھ

دیدی خدا زد پس کلھ یکی وامد از من جزو گرف بعد یھو عاشقم شد یھواون یھ نفر

ارش,شد خیلی خوب

وجدان جان من بیخی من شو دارم درس گوش میدم برو بعدا خدمت میرسم تا

نصیحتم کنی جان عمھ کتی راس میگم ,.

_ اووووف منم خلما بھ درسم برسم والا اینا ک واسھ من نمره نمیشھ .دیگ تا اخر

کلاس حواسمو دادم بھ درس

بھ محیط,درو اطرافم اھمیت ندادم ..خلاصھ ک یک ساعت ونیم دیگ درس گوشیدیم تا

اینک کیان جووون بیخیال شد گفت

_ خستھ نباشید

بااینک درسم خوب بود ولی واقعا سر کلاس کیان از ھرچی درس ومدرک تحصیلی

بدم میومد بسکھ این استاد کیان بااخم ھابا درھم وجدی از اول تااخر جزو میداد

وسط,دزسم ک یھ استراحت ک ھیچ یھ لبخند ھم نمیزد والا بد اخلاق

(عزیزم خیلی جرعت داری برو بھ خودش بگو…)

_وجدان امروز گیریاا سرحال نیستی می پیچی بھ ما ھی ,برو یکم مرخصی حالت

خوب بشھ منم یکم مخم ازاد باشھ ھوووم چطوره خوبھ

(اره توھم منو از سر خودت باز کن .اصلا دیگ کاری بھ کارت ندارم )

_اوا قھر کرد وجدانم وجدانای قدیم والا نمیشھ بشون گفت بالا چشمت ابروھھ قھر

میکنن میرن عجب دوره وزمونھ ای شده نچ نچ منم درگیرما باخودم یھ دکتر برم

باصدای لیلی دست از خود درگیری ھام برداشتموبا نیش باز بھ لیلی ک مثل شمر زل

جوشن بالاسرم وایستاده بود ونگام میکرد خیره شدم

_چتھ عشقم چرا قرمز شدی ..جان خودم الان کوپ گوجھ شدی ,چقد خوردنی شدی

جوون مریم نمک داری بیار

مریم قیافھ اشو جمع کرد واخمش غلیظ تر شد با حرص گفتم

_ چتھ حرفتو بگو دیگ چقد ناز بکشم

مریم گفت

ناز کشیدنت ھم مثل ادم نیس ک بدتر ادمو عصبی میکنه!

 

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان قمار سرنوشت

دانلود رمان پرسه در شب

دانلود رمان عشق شیطون من

3.2/5 - (12 امتیاز)

برچسب ها:++++

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *