رمان کافه https://romancafe.ir/wp-content/uploads/2011/05/icon1.png

دانلود رمان

دانلود رمان من خواهرت نیستم

در این مطلب از سایت رمان کافه ، رمان من خواهرت نیستم را آماده کردیم.برای دانلود رمان من خواهرت نیستم در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

دانلود رمان من خواهرت نیستم

دانلود رمان من خواهرت نیستم

بخشی از رمان من خواهرت نیستم:

نذاشت ادامه بدم و در طرف من رو باز کرد.
با خجالت سوار شدم و در رو بستم که پاش رو گذاشت رو گاز و سرعت گرفت.
پوست لبم رو جویدم و با آرومترین صدایی که از خودم سراغ داشتم گفتم:
-مرسی استاد!

سرش رو تکون داد و نگاهش رو به جاده دوخت.
بند کولم رو تو دستام فشار می دادم تا زودتر از این فضای خفقان آور خلاص بشم. چندباری زیر چشمی نگام کرد ولی توجه ای بهش نشون ندادم.
سر کوچه آموزشگاه بودیم که سریع گفتم:
-مرسی استاد، میشه همین جا نگه دارید؟

نیم نگاهی بهم انداخت و بدون حرفی ماشین رو گوشه ای نگه داشت.
سریع از ماشین پیاده شدم و درو بستم که دوباره حرکت کرد.
تو این سرما، از گرما داشتم می سوختم. فکر کنم امروز، از صبحش بده.
کتابم رو بستم و از روی صندلی بلند شدم.
-روشا

رمان های پیشنهادی :

دانلود رمان یاسمین از مرتضی مودب پور

دانلود رمان یلدا از مرتضی مودب پور

دانلود رمان گندم از مرتضی مودب پور

دانلود رمان حالم عوض میشه

برگشتم طرف مهگل و گفتم:
-جانم؟
-عکس جدید پرهام رو دیدی، گذاشته اینستاش.
پوزخندی تو دلم زدم و گفتم:

-تو کلاس کم می بینمش برم تو اینستاشم ببینم؟ ولم کن بابا.
مهگل عین سیریش چسبید بهم و گوشیش رو گرفت جلو صورتمو گفت:
-ببین چه جذابه، کوفتش بشه زنش.
-حالا خوبه این استاد رادمنش زن داره و انقدر شماها کشته مردشید.
مهگل چپ چپ نگام کرد و گفت:

-یعنی تو دوستش نداری؟
با غرور نگاهش کردم و گفتم:
-معلومه که نه مگه مغز خر خوردم؟
مهگل تک خنده ای کرد و دستم رو کشید و گفت:

-بیا بیرون یه هوا به سرت بخوره شاید عقلت بیاد سر جاش.
آروم دنبالش راه افتادم و رفتیم توی حیاط آموزشگاه، هر کسی یه جا وایستاده بود و داشت درباره ی یکی از استادای اینجا حرف می زد و من تو فکر فردا و فرداهام بودم.

برای دانلود روی لینک پرداخت زیر کلیک کنید

بعد از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت خواهید شد

2/5 - (4 امتیاز)

برچسب ها:+++++++++

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *