دانلود رمان پشتم باش
به روز شده
در این پست از سایت کافه رمان، رمان پشتم باش را آماده کردیم. برای دانلود رمان رمان پشتم باش در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
رمان: پشتم باش
نویسنده: زهره حاجی زاده
ژانر: عاشقانه، پلیسی
خلاصه:
نهال دختر بزرگترین خلافکار ایران که خود نیز تحت تعقیب است برای نجات جانش با مخفی کردن هویتش به ناچار با ساتکین، سرگردی متعصب و بی رحم همخونه میشود تا اینکه…پایان خوش.
قسمتی از متن:
” نهال جان پدرتازه ازسرکار برگشته، خسته اس بذار حداقل آبی به دست وصورتش بزنه ”
، پدرش را سمت گوشه ی خلوت سالن که نسبت به جاهای دیگر وسایل تزینی کمتری داشت، برد.
آقای احمدی به هیجان دختر ده ساله اش، لبخندی پرمحبت زد.
نهال سریع لباسش را داخل شلوارکش کرده و موهای دم اسبی اش را محکم تر نمود.
با یک نگاه اطرافش را از نظر گذرانده و با هیجان گفت:
_ بابا ! منونگاه کن!
چند تا بالانس زده و در آخر پاهایش را صدوهشتاد درجه بازکرد.
با ذوق تمام برای خودش دست زد. از اعماق قلب و با صدایی بلند خندید.
با خنده ی شادش، چال گونه ی عمیقش به نمایش درآمد.
آقای احمدی باخنده ی بی غل وغش دخترش، دستانش را ازهم گشود:
_دخترم توبی نظیری! مثل همیشه عالی بودی. با دیدن این حرکات، تمام خستگیم ازتنم رفت.
نهال درست مانند بچه گربه ای سرش را برسینه ی ستبر پدر گذاشته و خود را برای او لوس کرد:
_ کل این چند روزو تمرین کردم تا سورپرایزتون کنم.
پدرش بوسه ی پرمحبتی برسرش نشانده و در گوشش زمزمه کرد:
_تو همیشه بهترینی نهالم! من و مادرت به وجود تو افتخار می کنیم.
دختر جوان باصدای رعد و برق آشفته ازخواب پرید.
گیج و منگ به اطراف چشم دوخت. کمتر از چند لحظه، نوری اتاقش را روشن کرد.
باز صدای رعد و برق، سکوت اتاق را درهم شکست. وحشت زده درجای خود نیم خیز شد!
اتاق درتاریکی فرو رفته و خبری از پدر، و آغوش گرمش نبود!
آه پرسوزی کشیده و آباژور کنارتخت را روشن کرد. ذهنش تازه ریسیت شد و شروع به پردازش اتفاقات افتاده نمود.
مطالب پیشنهادی
دانلود رمان زندگی به وقت اقلیما
دیدگاهتان را بنویسید