دانلود رمان عشق پر دردسر
در این مطلب از سایت رمان کافه ، رمان عشق پر دردسر را آماده کردیم.برای دانلود رمان عشق پر دردسردر ادامه مطلب با ما همراه باشید.
بخشی از رمان عشق پر دردسر :
با صدای تقه ای که به در خورد کمی تو جام تکون خوردم و با صدای خشداری زمزمه کردم:
+بفرمایید؟
در رو پاشنه پا چرخید و بعد هیکل پر ابهت بابا نمایان شد. با لبخند به سمتم اومد و روی موهای پریشون شدمو بوسید و با طمانیانه گفت:
_دخترم چطوره؟
بغض دوباره به گلوم چنگ انداخت و اشک های مزاحم مسیر خروج رو پیدا کردن و هریک به سمت مقصدی نامشخص فرار کردن.
بابا با صدای فین فین من متعجب عقب رفت و با دستش صورتمو قاب قرار گرفت و با چشمایی که پر بود از تعجب و نگرانی پرسید:
_چیشده دختر بابا؟
با انگشتام صورت غرق در اشکمو پاک کردم و به بابا که هر لحظه نگران تر میشد خیره شدم.
کمی خشمگین پرسید:
_ کی یکی یدونه منو اذیت کرده؟!
رمان های پیشنهادی :
دهن باز کردم تا مثل بچگیام شکایت کنم و غم دلمو به بابای همیشه تکیه گاهم تعریف کنم اما کلمه اولم مصادف شد با باز شدن یهویی در
سر بلند کردم و به مرد نفرت انگیز رو به روم خیره شدم. بابا متعجب به آروین هراسون خیره شد.
از رو تخت بلند شدم و به سمت آروین هجوم بردم و با فریاد گفتم:
+تو اینجا چه غلطی میکنی؟
سر پایین انداخت و نالون زمزمه کرد:
_بزار برات توضیح بدم
بلند جیغ زدم،اونقدر بلند که حس کردم گلوم خراش برداشت و به سوزش افتاد
+چیو میخوای توضیح بدی؟
تقریبا لرزون نالیدم:
+همچیو دیدم با این چشمای لعنتیم همچیو دیدم.
قدمی به جلو برداشت و ناراحت گفت:
_ بخدا اشتباه..
بین حرفش پریدم و بلند تر از حد معمول به طوری که لرزش خفیف شیشه هارو دیدم فریاد زدم:
+خفه شو
رمان عشق پر دردسر بصورت آنلاین می باشد.
برای خواندن رمان عشق پر دردسر در کانال زیر عضو شوید.
دیدگاهتان را بنویسید