دانلود رمان عاشقانهای برای هیچ
در این مطلب از رمان کافه ، رمان عاشقانهای برای هیچ را اماده کردیم.برای دانلود رمان عاشقانهای برای هیچ به ادامه مطلب مراجعه کنید.
نویسنده : رویا شاعری
بخشی از رمان عاشقانهای برای هیچ :
نه تنها آن روز، بلکه حتی فردا و روزهای بعد هم، خبری از بهنام رضایی نشد. بارها تا دم در مطبش رفتم اما هر بار، ندیدن منشی پشت میز و فکر اینکه او در مطبش تنها باشد، باعث شد که از همانجا برگردم و تشکر کردن از او را به فرصت مناسب دیگری به تعویق بیندازم.
پریا چندباری پرسید که آیا او را دیده و تشکر کردهام یا نه؟
دفعات اول صادقانه میگفتم نه اما بالاخره، به دروغ متوسل شدم و با گفتن اینکه “دیدم و تشکر کردم” خیال پریا راحت شد. از دروغی که به پریا گفته بودم، حس خوشایندی نداشتم؛ از یک طرف عذاب وجدان به خاطر دروغ گفتن به او و از طرف دیگر، ترس از اینکه آن دو با هم رودررو شده و دروغم لو برود، باعث میشد تا معذب باشم.
رمان های پیشنهادی :
در کل دیدن او و موضوع تشکر آنقدر به تعویق افتاد که روزها گذشت و مامان و بچهها از رشت برگشتند.روحیهی همگیشان خیلی بهتر شده بود. رفتار مامان با من ملایمتر شده و گویا این دوری چند روزه از من و این تغییر آب و هوا را نیاز داشت تا کمی، در رفتارش با من تجدیدنظر و این را درک کند که من دیگر بزرگ شده و کودک نیستم.
البته این بهتر شدن به معنای اینکه کاملا با من مهربان شده، درکم کند و دیگر به من گیر ندهد، نبود؛ بلکه کمی از شدت رفتارهایش کم شده بود.
مامان هنوز هم به من گیر میداد و هنوز هم غرغر میکرد اما نه به شدت قبل، بلکه روش جدیدی یاد گرفته بود.حالا دیگر مثل قبل داد و بیداد و غرغر نمیکرد بلکه حرفهایش را میزد و بعد به حالت قهر، سکوت میکرد. گویا این هم از عوارض درک کردنِ بزرگ شدنِ من بود.
رمان عاشقانه ای برای هیچ بصورت آنلاین می باشد.
برای خواندن رمان عاشقانهای برای هیچ در کانال زیر عضو شوید.
دیدگاهتان را بنویسید