دانلود رمان خداحافظ من
در این مطلب از رمان کافه ، رمان خداحافظ من را اماده کردیم.برای دانلود رمان خداحافظ من به ادامه مطلب مراجعه کنید.
پارت اول رمان خداحافظ من :
دوباره یه روز کسل کننده ی دیگه…
به زور چشمام رو باز کردم و به آفتابی که به صورتم میخورد اخم کردم.
هر وقت که تلاش میکنم وجود خودم رو نادیده بگیرم، این آفتاب لعنتی بهم یادآوری میکنه که هستم…که زنده ام!
با سختی و کلافگی از جام بلند شدم
دعا دعا میکردم که خونه نباشه
اصلا دوست نداشتم روزم رو با دیدن چهره اش خراب کنم!
ضربه ای به در اتاقم نواخته شد و بلافاصله قامت مامانم در چهارچوب در ظاهر…
با لبخند همیشگیش گفت:
عزیزدلم
باز که دیر بیدار شدی
زود بیا صبحانه بخور
بدو بدو که باید بریم سر کارمون
در تلاش بودم که لبخند بزنم
اما جمله ی آخر تمام تلاشم رو پوچ کرد
لبخند نصفه نیمه ای تحویل مامانم دادم و گفتم که زود میرم پیشش
موهام رو شونه کردم و بستم
موهام بلوند بود و تا روی باسنم میرسید
توی این دنیا
تنها چیزی که دوست دارم
همین موهامه…!
رمان های پیشنهادی :
لباس رنگ و رو رفته ام رو تنم کردم
و با بی حسی تمام به سمت سفره حرکت کردم.
با خودم زمزمه میکردم:
صبحانه؟!
کدام صبحانه؟! مگه اصلا چیزی برای خوردن هست؟!
باز هم خداروشکر که مامان هست وگرنه از “اون” که بخاری گرم نمیشه…
آهی کشیدم که متوجه نگاه کنجکاو مامانم شدم
لبخند گل و گشادی تحویلش دادم و گفتم:
خیلی خوشگلم، مگه نه؟!
خودمم میدونم
هیچکس توی این ده از من خوشگل تر نیست
بالاخره خدا همه فرشته هاش رو یکجا روی زمین نمیفرسته که!
اما امان از چیزی که توی دلم بود
کاش خدا حتی قطره های بارون رو هم نفرسته که زمین پر از بی عدالتی و خستگی…
مامانم موهای بلوند رو به سفیدش رو پشت گوشش زد و گفت
خوبه خوبه! چه حرفا!!
یکم بهت خندیدم!
چه پررو شده
و دوتایی زدیم زیر خنده…
رمان خداحافظ من به قلم محبوبه بصورت آنلاین می باشد.
برای خواندن این رمان در کانال زیر عضو شوید.
دیدگاهتان را بنویسید