دانلود رمان اینم مثل من باحاله
به روز شده
در این پست از سایت کافه رمان، رمان اینم مثل من باحاله را آماده کردیم. برای دانلود رمان اینم مثل من باحاله در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
رمان: اینم مثل من باحاله
نویسنده: مهنا
ژانر: عاشقانه، هیجانی
خلاصه:
درباره ی دختریه از خانواده ی متوسط که هیچ هنر و دانش خاصی نداره,
برای اینکه سربار خانواده نباشه به دنبال شغله ولی تنها شغلی که میتونه داشته باشه رانندگیه ماشین نعش کشه,
یه روز که بعد از انجام وظیفش در حال برگشت از قبرستونه…
قسمتی از متن:
هیچ وقت از درس خوندن خوشم نمیومد.
نه اینکه نخواما، نمیشد. کتابو که باز می کردم یا خوابم می گرفت یا هزارتا فکر و خیال میومد تو سرم. دست من
که گاهی اوقات فکر می کردم کلمات و حروف توی کتابا جلوی چشمم می رقصن.
پدر و مادرم که ما عزیز و آقا جون صداشون می کنیم ، فکر می کردن که من بیماری یا مشکلی داشته باشم. منو
پیش هر دکتری که به ذهنشون می رسید بردن: دکتر تغذیه، روانپزشک، بینایی سنج، شنوایی سنج اما همه به
اتفاق نظر می گفتند که من مشکلی ندارم.
عزیز جون بالاخره به این نتیجه رسید که اسم بیماری من تنبلیه.
البته تنبلی فقط یکی از ویژگی های من بود، من یه خصلت خیلی بارز دیگه هم داشتم. ترسو بودن.
نه اینکه از جک و جونور بترسما، از توهمات توی ذهنم میترسیدم. از تاریکی، تنهایی، حتی از سایه ی خودمم می
ترسیدم.
عجیب بود که با همه ی ترسو بودنم تخیلاتم تو این زمینه واقعن قوی بود.
مثلن به محض تاریک شدن اتاق اشیا رو میدیدم که حرکت می کنن. یه باور همیشه تو ذهنم بود که اشیا به
صورت نامحسوس حرکت می کنن و بالاخره یه روزی می رسه که شورش می کننو حال همه ی ما آدمهارو میگیرن.
بچگیام دوست و فامیل صدام می کردن کله نخودی ترسو.
پدرم راننده ی ماشین سنگین بود. برخلاف شغل زمختش دلرحمترین مرد دنیا بود.
شاید بهترین همدم من آقا جونم بود. چه در دورانی کودکی و چه در سالهای جوانی.
هروقت درسامو نمی فهمیدمو کلافه می شدم یا نمره ی کم می گرفتمو عزیز ازم شاکی می شد، آقا جون بغلم می
کردو می بردم تو ماشینش.
لبخند میزدو می گفت: دخترم پریسا همه که نباید دکتر و مهندس بشن. دنیا به همه جور شغلی نیاز داره. رفتگر،
آشپز، قصاب، بنا، خیاط، راننده و خیلی شغلای دیگه که اگه نباشن دچار مشکل می شیم. تازه اینا شغلایین که ما
میشناسیم. یه شغلایی هم هست که ما اصن از وجودشون بیخبریم. مثلن تو بعضی از کشورها یه شغل هست به
اسم تست کننده ی شکلات. اگه اون آدم درست شکلاتارو تست نکنه من و تو بدون شکلات میمونیم.
مطالب پیشنهادی:
سلام رمان خیلی خیلی خوبیه اصلا عالیه ای کاش نویسنده فصل دومشو با حضور دارون بنویسه