دانلود رمان حکمم را تجاوز بریدند
در این مطلب از سایت رمان کافه، رمان حکمم را تجاوز بریدند را آماده کردیم.برای دانلود رمان حکمم را تجاوز بریدند در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
دانلود رمان حکمم را تجاوز بریدند
پارت اول رمان حکمم را تجاوز بریدند :
نشسته بودم روى نيمكت توى پارك و ادامسم رو به روش مواقعى كه كرم هام شروع به لوليدن مي كردن، توى دهنم ميچرخوندم و با صداى بلند ميتركوندم.
چقدر خوب ميشد اگه ما دختر ها رو به حال خودمون رها مي كردن، تا اون طورى كه دلمون مي خواد زندگى كنيم. كاش يه روزى می رسید كه ديگه كسى از طرز پوشش دخترى قضاوتش نمی کرد…
ديگه خسته شده بودم چطورى بگم ديگه جونم به لبم رسيده بود از دست پدر و مادرم و برادرم .
توى خانواده كاملا مذهبى بزرگ شده بودم، اما از كودكى هيچ علاقه اى به حجاب و پوشش و اين جور چيزها نداشتم، و همين هم باعث شد تا ديدم هم نسبت به دين عوض بشه.
رمان های پیشنهادی :
كاش يكى بود كه توى كله پوك پدر و مادر من فرو بكنه كه هرچيزى رو نميشه به زور به كسى قالب كنى…
من از كودكى يه دختر بچه شر و شيطون بودم، برعكس برادرم سهيل كه اون خيلى ساكت و منزوی بود، و به خاطره همين هم بود كه توجه بابا و مامان بيشتر روى من و كار هام بود.
هيچ وقت جرات اينو نداشتم كه به مادرم بگم، كه همه اون مواقعى كه وادار به نماز خوندنم ميكرد من اون كلمات عربى رو تكرار نميكردم…
با صداى زنگ پيامك گوشيم، تيكه اى از موهاى سرمه ایم رو كنار زدم و پيامك رو باز كردم كه از طرف نسترن بود.
-سلام جـ.ـنده جان ٥ دقيقه ديگه ميرسيم!
پوزخندى زدم و با خودم زمزمه کردم:
-اى بابا، اين نسترنم معلوم نيست رو كيـ.ـره كى سواره!
با صداى دوتا دخترى كه داشتن از جلوم رد ميشدن دستم روى گوشى بى حركت موند
-واین نازى نگاه اينو، انگار نه انگار كه ماه محرمه، نگاه تورو خدا باچه وضعيم اومده بيرون! انشاالله كه خدا خودش بزنه تو کمرش!
-درست نيست از روى ظاهر كسى قضاوتش بكنيم…!
اون دوتا دختر كه انتظار اينو نداشتن، كه من صداشون رو شنيده باشم، با ظاهرى متعجب از كنارم گذشتن و رفتن.
سلام لینک دانلود وجود نداره