در این پست از سایت کافه رمان، رمان شرعی ولی غیرقانونی را آماده کردیم. برای دانلود رمان شرعی ولی غیرقانونی در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
رمان: شرعی ولی غیر قانونی
نویسنده: سمیه.ف.ح
ژانر: اجتماعی، عاشقانه
خلاصه رمان:
زنانی هستن که شرعین.
زنانی هستن که واقعاً مادرن.
مادر بچه هایی حلال . شرعی بدون هیچ شک و شبهه ای .
زنانی با عقد نکاح دائم.
اما …
آیا همه ی زنها قانونین؟
اگه زن کسی شدی ، عقدی و شرعی ولی تیزی زیر گلوت گرفتن،
که تو این طایفه اسم هیچ مردی نباید بره تو شناسنامه ی هیچ زنی ، چیکار می کنی ؟
چطور می خوای ثابت کنی ازدواج کردی ؟ چطور می خوای ثابت کنی مادر شدی ؟ چطور می خوای جدا بشی وقتی هیچ جایی حق نداری مهم ترین واقعه ی زندگیتو ثبت کنی؟ زنی می تونه طلاق بگیره که بتونه اثبات کنه ازدواج کرده. بدون شناسنامه و سند ازدواج ، چطور می تونه اینکارو بکنه ؟
قسمتی از متن:
خبری از گلنار نبود .می ترسیدم . خیلی هم می ترسیدم . من نمی خواستم عروس بشم . مادرم هم نمی خواست . رفته بود با بی بی زبیده ، مادر آدینگ ( کسی که روز جمعه به دنیا اومده )حرف بزنه . آدینگ منو نمی خواست . صنوبر چند وقت پیش بهم گفت ،آدینگ تو خروجی کاریز بهش گفته که خاطر خواهش شده .
حالا نمی دونم چرا اومدن خواستگاری من. به مادرم گفتم که آدینگ منو نمی خواد . اونم رفته صحبت کنه بلکم از من بگذرن . پدرم بدهکاره. می گن منو جای بدهیش برمی دارن . اشک از چشمم رون می شه . می دونم آدینگ اگه با من عروسی کنه ، اذیتم می کنه و بعد می ره صنوبرو می گیره . اونا ثروتمندن می تونن هر چند تا زن بخوان بگیرن . دوست ندارم عروس بشم . می ترسم از عروس شدن .
سحرناز دخترعموم همین یه سال پیش ، شب عروسیش مرد. اونقدر خون ازش رفته بود که مرد . من نمی خواستم بمیرم. من دلم می خواد درس بخونم . آقامعلم دیروز شناسنامه اش رو بهمون نشون داد . نه من شناسنامه دارم و نه مادرم.
مطالب پیشنهادی
چرا دانلود نمیشه