دانلود رمان خلافکار من
در این پست از سایت ، رمان خلافکار من را آماده کردیم.برای دانلود رمان خلافکار من در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
پارت اول رمان خلافکار من :
دستم رو روی شکمم کشید.
خیلی استرس داشتم میترسیدم برای دخترم اتفاقی بیوفته.
سه ساعتی بود تو راه شیرازیم بودیم به پیشنهاد دانیال توقف کردیم که کمی نهار بخوریم و استراحت کنیم
این مسافرت ناگهانی بدجور من رو ترسونده بود.
هر چقدر از دانیال درموردش میپرسیدم جواب درست درمونی بهم نمیداد هی طفره میرفت
با حس دستش روی شکمم حواسم به طرفش جمع شد.
_بهم بگو به چی فکر میکنی؟!
پشت چشمی نازک کردم
_یعنی میخوای بگی نمیدونی؟!
خندید و لپم رو کشید.
از وقتی که باردار شدم لپ در آوردم دانیالم هی لپام رو میکشید.
اخم کردم
_اه دانیال کشتی من رو هر چی شد هی میای لپم رو میکشی اه اه اه
خندید و محکم بغلم کرد.
رمان های پیشنهادی :
_نگا اگر بخوای همینطوری نق نق کنی بهت چیزی نمیگم ها!
تا اینو گفت ساکت شد و به چشمای آبیش خیره شدم.
_میگی؟!
_آره ولی بعد از نهار
بادم یهو خالی شد. دستش رو پشت کمرم احساس کردم. که من رو به جلو هل میداد.
باهاش هم قدم شدم
و وارد رستوران شدیم پشت اولین میز دو نفره نشستیم
انگار دانیال غذا رو از قبل سفارش داده بود.
چون بعد از چند دقیقه زرشک پلو سر میزمون گذاشتن
چشمام برق میزد.
قاشق و چنگال رو دستم گرفتم افتادم به جون غذا از صبح تا آلان چیزی نخورده بودم.
تازه فهمیدم چقدر گرسنه هستم.
تو حال خودم بودم داشتم با مرغ کشتی میگرفتم که متوجه شدم دانیال چیزی نمیخوره
با تعجب ازش پرسیدم
نمیخوری؟
نگاه خیرش رو ازم گرفت و سرش رو سریع تکون داد
و بعد با اخم شروع کرد به خوردن غذا
دست از غذا خوردن کشید
_نمیخوای درموردش حرف بزنیم؟ نمیخوای بهم بگی چرا یهو باید برین شیراز?
دست از غذا خوردن کشید
زل زد تو چشمام غرق نگاهش شده بودم هنوزم با دیدن چشماش قلبم مثل یک دختر ۱۸ساله عاشق به ضربان میوفته
_بهت در مورد باند قاچاق دخترا گفته بودم؟
سرم رو تند تند تکون دادم.
کمی درنگ کرد
_فهمیدن که من پلیس هستم
هینی بلندی کشیدم که توجه مردم توی رستوران به طرفم جلب شد.
رمان خلاقکار من بصورت انلاین می باشد.
برای خواندن رمان خلافکار من در کانال زیر عضو شوید.
https://t.me/joinchat/AAAAAEElCULRWZaWCgaSiw
دیدگاهتان را بنویسید